برای عسلامون

عروسی

1393/9/5 14:35
نویسنده : حامد و مینا
627 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به نی نی های نازمون

اول از همه یه عالمه معذرت ه بعد از این همه اتفاق خوب دیر اومدیم برای نوشتن.

اتفاق مهم اول اینکه من و باباییی بالاخره 1 آبان با هم عروسی کردیم و جشن گرفتیم :) جاتون خالی بود چشمک بابایی که میگفت خیلی خوشکل شدم آرام 

خبر بعدی اینکه من و بابایی همزمان از اول مهر مشغول به کار شدیم البته مشکلی که وجود داره اینه که هر روز هفته کنار هم نیستیم. به خاطر شرایط کاری من نصف هفته رو فقط باهمیم ولی اون نصفه رو که با بابایی باهمیم کلی خوش می گذرونیم. بابایی یه جای دیگه که برای کار درخواست داده بود قبول شده اگه از اینجا انصراف بده و بره اونجا ممکنه یه کم شرایط زندگیمون سخت تر بشه اما کارش آینده و مزایای بهتری داره. دیگه سپردیم دست خدا که انشا الله هر چی که خیر و مصلحت خودشه برامون پیش بیاد.

با عرض معذرت فعلا برا اومدن شما عجله ای نداریمچشمک تا یه کم خودمون خوش بگذرونیم خندونکو زندگیمون به یه ثباتی برسه.. ولی آرزومون اینه که زودتر شرایطش درست شه که شما بتونین بیاین و زندگی من و بابایی رو شیرین تر کنین. راستی قراره از طرف دانشگاه یه سفر مشهد بهمون هدیه بدن که برا این موضوع بی صبرانه منتظرم  که اگه خدا بخواد درست شه.

الان سر کارم که دارم براتون می نویسم تا یه ربع ساعت دیگه کارم تموم میشه و میام شهرمون پیش بابایی. لحظه ای که 3.5 روزه که براش لحظه شماری میکنم....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)